منبع: الجزیره
نویسنده: لورنزو کامل
تاریخ انتشار: 19 دسامبر 2023
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دربارۀ نویسنده: لورنزو کامل، استاد تاریخ بینالملل در دانشگاه تورینِ ایتالیا است. آخرین کتاب او، "تاریخ در سایۀ جهانیشدن: استعمار قدرت در تحقیقات تاریخی"، بهزودی در آوریل 2024 منتشر میشود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- ارتش اسراییل نمیتواند جمعیت غزه را به زور از این منطقه بیرون براند؛ درنتیجه به غیرقابلِ سکونتکردنِ نوار غزه دست میزند. بیش از دو ماه است که مقامات اسرائیلی در واکنش به حملۀ حماس به مناطق جنوبیِ غزه -که منجر به کشتهشدنِ حدود 1200 نفر از غیرنظامیان اسرائیلی شد-، جنگی علیه غزه برپا کردهاند. بمباران بیامانِ اسرائیل و حملات زمینی، محلههای غزه را با خاک یکسان کرده و قریب بیست هزار فلسطینی را کشته است. بیش از یک سومِ کشتهشدگان، کودکاند.
هدف از یورش اسراییل، «ریشهکنکردن» حماس است؛ اما مقامات و تحلیلگران خارجی در امکان تحقق این هدف تردید دارند. ویرانیهای گسترده در غزه و ارتباطات داخلی به هدف دیگری اشاره دارند که مقامات اسراییلی ممکن است در پی آن باشند.
در اواخر ماه اکتبر، سندی از وزارت اطلاعات اسراییل به مطبوعات اسراییل درز کرد و از انتقال اجباری و دائمیِ 2.3 میلیون فلسطینیِ ساکن غزه به شبۀ جزیره سینای مصر پرده برداشت.
این سند برای سازمانی به نام واحد اسکانِ نوار غزه ایجاد شده و در پی استعماری مجدد در نوار غزه، 18 سال پس از خروج نیروهای اسراییلی و شهرکنشینان از این ناحیه است.
ما در سال 1948 زندگی نمیکنیم. از بین بردنِ شهرها و روستاها امروزه بسیار دشوارتر از گذشته است. بیرونراندنِ بخش عظیمی از جمعیت فلسطین از سرزمین مادری توسط شبه نظامیان اسرائیلی، 75 سال پیش، در شرایطی انجام شد که قدرت رسانهها به مراتب از امروز کمتر بود. به همین دلیل مقامات اسراییلی به طرحی موسوم به «پلن B» روی آوردهاند و میخواهند با پرتاب دهها هزار تن بمب، نوار غزه را غیرقابل سکونت کنند.
استراتژی جدید با هدف قرار دادن زیرساختهای غیرنظامی از جمله مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، نانواییها، مغازهها، زمینهای کشاورزی و گلخانهها، ایستگاههای آب، سیستمهای فاضلاب، نیروگاهها، پنلهای خورشیدی و ژنراتورها اجرا میشود.
این امر به موازات محاصرۀ کامل غزه صورت میگیرد که طی آن غذا، آب، برق و دارو قطع شده است. ارتش اسراییل روزانه چند کامیون وارد میکند که بنا به نظر سازمانهای بشردوستانه به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای جمعیت فلسطین نیست؛ جمعیتی که 1.8 میلیون نفر از آن آواره شده است.
فرجام این وضع چیزی نیست جز «تیرهروزی» و «فلاکت». فلسطینیهای غزه تا مرز نابودی پیش رفتهاند، در همینحال بروز اپیدمیهای گسترده، یکی از اهداف هدف مورد نظر است. رئیس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل میگوید: "اپیدمیهای شدید در جنوب نوار غزه، پیروزی را نزدیکتر خواهد کرد."
نوار غزه غیرقابل سکونت خواهد شد و مردم چارهای جز ترک داوطلبانه ندارند،.گام بعدی این است که اطمینان حاصل شود کشورهای همسایه، بهویژه مصر، آمادۀ پذیرش آنها هستند. این موضوع از زبان چند شخصیت برجستۀ اسرائیلی از جمله معاون پیشینِ رئیس سازمان اطلاعات ملی موساد، رام بن باراک، مطرح شده است.
بن باراک در توئیتی به زبان عبری، به ائتلافی از کشورها و بودجۀ بینالمللی اشاره کرده تا بدینسان از ساکنانی که میخواهند غزه را ترک کنند و با دریافت حق شهروندی، جذب کشورهای دیگر شوند، حمایت شود.
در 12 نوامبر 1914، رئیسجمهور ایالات متحده، وودرو ویلسون، به ویلیام مونرو تروتر، مدافع برابری نژادی نوشت: «تفکیک نژادی تحقیرآمیز نیست، مزیت است و باید مورد توجه شما آقایان قرار گیرد».
بیش از یک قرن گذشته و حالا طرح اسراییل - که کمتر به جداسازی و بیشتر به پاکسازی قومی ارتباط دارد - با عباراتی مشابه ارائه شده است. به گفتۀ بن باراک، "این بیرونراندن فرصتی [برای ساکنان غزه] و گریز از ماندن در سایۀ حماس است که از مردم بهعنوان سپر انسانی استفاده میکند".
البته غیرنظامیان فلسطینی اغلب توسط ارتش اسراییل به عنوان «سپر انسانی» استفاده میشوند اما با تأکید بر خروج «داوطلبانه» در این «رویکرد خیرخواهانه»، اسکان اجباری برای جامعۀ بینالمللی خوشایندتر میشود و میتوانند به راحتی اعراب فلسطینی را به دیگر نقاط عربی منتقل کنند.
اسراییل 156 هزار فلسطینی (و نوادگانشان) را که پس از سال 1948 توانستند در مرزهای خود باقی بمانند، "عرب" میخواند و هویت فلسطینی آنها را انکار میکند. نخست وزیر بنیامین نتانیاهو زمانی گفت: «شهروندان عربِ [اسرائیل] دارای 22 دولت ملی هستند و به دولت دیگری نیاز ندارند.»
عرب نامیدنِ مردمِ تنگۀ جبلالطارق تا تنگۀ هرمز مثل این است که ساکنان آفریقای جنوبی، ایالات متحده، کانادا، استرالیا، نیوزلند، ایرلند و انگلستان را صرف نظر از خواستگاهشان، "انگلیسی" قلمداد کنیم. زبانشان مشترک است، اما تاریخ، سنت و هویتهای فرهنگی بسیار متفاوتی دارند.
بیش از هزار سال پیش، المقدسی (946-1000) جغرافیدانِ بیت المقدسی در بحثی پیرامون ساختوساز در فلسطین به وضوح توضیح داد فلسطینی است نه عربِ مصری. قرنها بعد، در 3 سپتامبر 1921 نیز سرمقالهای در روزنامۀ عرب زبانِ فلسطین تیتر زد: «ما در وهله اول، فلسطینی هستیم و پس از آن عرب». اینها فقط دو نمونه از منابع مکتوباند که «فلسطینی» را به وضوح نشان هویت کردهاند.
اگر به سالهای اشغال کرانۀ باختری (1948-1967) به دست اردن بنگریم، صرفاً «عرب» نیودنِ فلسطینیها، برجستهتر میشود. غزه در آن دوره تحت سیطرۀ مصر بود. فلسطینیان با سرکوب شدید مواجه بودند، از حق شهروندی محروم شدند و کنترل بسیار کمی بر ادارۀ محلی داشتند. اکثر آنها در شرایط بسیار بد و عمدتاً در اردوگاههای پناهندگان به سر میبردند.
امروزه نه تنها فلسطینیها علیه اخراج دستهجمعی خود از غزه و کرانۀ باختری مبارزه میکنند، بلکه کشورهای همسایه -که اسراییل برای میزبانی به آنها فشار میآورد- نیز به شدت با این طرح مخالفند و مقاومت نشان میدهند.
عبدالفتاح سیسی، رییسجمهوری مصر، بارها و به صراحت با "آوارگی فلسطینیان از سرزمین خود" مخالفت کرده است. او مانند اسلافش، فلسطینیها را خطر امنیتی قلمداد میکند. اگر آنها را به سینا برانند، ممکن است شبهجزیره به پایگاهی برای عملیات مبارزان فلسطینی تبدیل شود که میتواند مصر را به جنگ دیگری بکشاند.
اردن نیز نگران اخراج فلسطینیان از کرانۀ باختری به خاک خود است و ملکعبدالله و دولتش مخالفت خود را به صراحت اعلام کردهاند. ایمن صفدی، وزیر امور خارجۀ اردن در این رابطه گفته است: «هر چه میخواهی بکن. برو غزه را آتش بزن. کسی جلوی شما را نمیگیرد؛ ولی وقتی کارتان تمام شد، ما نباید گندتان را پاک کنیم.»
اسراییل توان لازم را برای اجرای "پلن B" ندارد. سازمان ملل در سال 1950 پیشنهاد اسکان هزاران فلسطینی از نوار غزه به شبه جزیرۀ سینا را مطرح کرد. این پیشنهاد با مقاومت شدید پناهندگان مواجه و در نهایت کنار گذاشته شد. امروز مقاومت از همیشه شدیدتر است. فلسطینیها میدانند اسکان «موقت» یعنی چه. میدانند در این صورت بازگشتی در کار نیست. آنها میخواهند در سرزمین خود بمانند.